آمار وب سایت:
بازدید دیروز : 32
بازدید هفته : 243
بازدید ماه : 2104
بازدید کل : 211640
تعداد مطالب : 822
تعداد نظرات : 21
تعداد آنلاین : 1
<--! code By Script2Ni.iR -->
<--! code By Script2Ni.iR -->
IfLoginBlock
منوی کاربری
خوش آمدی :
&amp;amp;amp;amp;amp;amp;amp;amp;amp;amp;amp;amp;amp;amp;amp;amp;amp;amp;amp;amp;amp;amp;amp;amp;amp;amp;amp;amp;amp;amp;amp;amp;amp;amp;amp;amp;amp;amp;amp;amp;amp;amp;amp;amp;amp;amp;amp;amp;amp;amp;amp;amp;amp;amp;amp;amp;amp;amp;amp;amp;amp;amp;amp;amp;amp;amp;amp;amp;amp;amp;amp;amp;amp;amp;amp;amp;amp;amp;amp;amp;amp;amp;amp;amp;amp;amp;amp;amp;amp;amp;amp;amp;amp;amp;amp;amp;amp;amp;amp;amp;amp;amp;amp;amp;amp;amp;amp;amp;amp;amp;amp;amp;amp;amp;amp;amp;amp;amp;amp;amp;amp;amp;amp;amp;amp;amp;amp;amp;amp;amp;amp;amp;amp;amp;amp;amp;amp;amp;amp;amp;amp;amp;amp;amp;amp;amp;amp;amp;amp;amp;amp;amp;amp;amp;amp;amp;amp;amp;amp;amp;amp;amp;amp;amp;amp;amp;amp;amp;amp;amp;amp;amp;amp;amp;amp;amp;amp;amp;amp;amp;amp;amp;amp;amp;amp;amp;amp;amp;amp;amp;amp;lt;A href="/user/edit"> آمار و کد ها
مشاهده پروفایل
ارسال پست جدید
ویرایش پروفایل
خروج از سایت
/endIfLoginBlock
عنوان | پاسخ | بازدید | توسط |
ForumPostCountAnswer | [ForumPostLastAuthor] | [] | [loxblog] |
امروز تو برج ميلاد جشن جديدالورودي ها بود(دانشگاه علم وفرهنگ) آخر برنامه آقاي شهرام شكوهي موسيقي اجرا كرد.. خوب بودا..ولي.. صداش همش ميگرفت(بقول خودش ساعت11 تاحالا اجرا نداشته !!)
أمان از كامپيوتر.. ي خواننده واقعيييييم نداريم!!
يعني جوونيم تباه شد امروز..
هنوز هيچ دليل علمي و قانع كننده اي پيدا نشده كه ثابت كنه چرا وقتي باتري كنترل تلويزيون تموم ميشه با زدن ضربه به كنترل باتري شارژ ميشه !
من فك ميكنم باتري ها خسيس هستن ! 10 درصد اخر شارژ رو نگه ميدارن براي روز مبادا !ولي وقتي پس گردني ميخوردن بيخيال ميشن ! ميگن روز مبادا همين الانه !
دختره تو سن 13 سالگی رشته پزشکی دانشگاه ایران قبول شده، ازش پرسیدن چرا رشته پزشکی رو انتخاب کردی؟ جوابش: 2ساله بودم تو دفتر خاطراتم نوشتم به رشته پزشکی علاقه داشتم. اونوقت من چیزی که یادم میاد اینه که از اول ابتدایی تا دیپلم با تبصره،تک ماده و بودجه قبول میشدم.
خدایا من با کیا شدم 75میلیون نفر!:)
عاغا به جون گودزيلاي خالم قسم،يه نفر اومده تو وبلاگم نظر گذاشته ب اين شرح
:سلام.وبت عاليه.راستي باباي منم دكتره ها تو بيمارستان شريعتي!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
عاغا اخه من به اين چي بگم؟
خب الان كه چي؟ ؟ ؟ ؟ ؟
من چيكار كنم؟ ؟ ؟ ؟ ؟
خدايي يكي منو توجيح كنه انگيزش از اين حرف چي بوده.
من دارم ميرم تيغ بخرم همراه با اهنگ مجيد خراطا خودمو بكشم.
شکست مقدمه پیروزیه.
.
.
.
.
.
.
ولی من نمیدونم چرا تو دوره ی مقدماتی موندم. ^_#
توی یه تبلیغات اینترنتی زده بود موزیک باکس طرح سیگار (پاکت سیگار)
به نظر شما اگه سیگار مثلا با طرح کتاب درسی یا دیکشنری میزدن بهتر نبود؟؟
انقــدری که من رو K:E شنــاخت دارم رو خونــواده ی خودم نــدارم !!
بخــــــــــــــــــــــدا
من 4 سالم بود که پدرم فوت شد(سال1365).من و داداشم که 2سال از من بزرگتره تو یه مدرسه درس میخوندیم و یه جورایی همیشه هوای منو تو مدرسه داشت.هر دومون با اینکه مجبور بودیم کار کنیم،همیشه شاگرد ممتاز بودیم،سال قبلشم من تو مسابقات علمی کشوری دوم شده بودم.تو شهرستان اینجوری نبود که قبل از شروع مدارس بچه رو ببرن ثبت نام کنن.پدر و مادرا اول مهر بچه رو میبردن تحویل مدیر میدادن کار تمام.
حالا اول مهر شده داداشم دست منو گرفت تا با هم بریم ثبت نام.مدیر تا مارو دید شروع کرد به تعریف از ما دو نفر جلوی خانواده ها.داداشم گفت اومدیم واسه ثبت نام.مدیر گفت:پول اوردین؟دادشم گفت بله.مدیر گفت:هزینه ثبت نام نفری میشه 100تومن.داداشم دستش وا کرد دیدم 2تا پنجاهی مچاله دستشه.اونارو داد به مدیر.مدیر گفت با این پول فقط میتونم یکیتونو ثبت نام کنم.داداشم گفت منو نمیخاد و داداشمو ثبت نام کنید.خلاصه زیر نگاه سنگین و ترحم آمیز خانواده ها با خجالت برگشتیم خونه.مادرم سر تنور داشت نون میپخت(اون موقع ها شهرستان ما نونوایی نداشت).گفت چی شد؟ثبت نام کردین؟داداشم توضیح داد چی شده.گفت شما که شاگرد ممتازید پس چرا؟گفتم مامان این چیزا مهم نیست پول میخان.داداشم بعد از 3 هفته اومد مدرسه همون سال جفتمون ممتاز شدیم.
حالا سال1392:رفتنم مطب داداشم کارش داشتم.دیدم پشت در مطبش نوشته"هموطن عزیز در این مطب در صورت حصول کامل بهبودی پول دریافت میشود"
گفتم بابا اینجوری که نمیشه.گفت یادته(خاطره بالا رو تعریف کرد)گفت اون روز ما خورد شدیم.ولی با این نوشته هر کی پول نداشته باشه به بهانه اینکه خوب نشده پول نمیده اینجوری آبروشم حفظ میشه.
سلام .
خطابم به اون آبجی است که امروز تو کلاس متون حقوقی 2 کنار من نشسته بود ...عزیز اون موقع که بهت گفتم نی نی کوچولو داری؟ و تو با کمال افتخارات گفتی نه خانومی ولی ازدواج کردممممممم در حالی که بینی قشنگت رو بالا گرفته بودی ... یادت اومد یا بیشتر آدرس بدم ؟؟؟
یه قلمبه دماغ دماق دماغق رو سر شونه ات مالیده بود فک کردم نی نی داری که این خراب کاری و کرده و میخواستم اینو بت بگم ولی بی تربیتیت رو دیدم گفتم شاید دکور مانتو ت است و رفتم اون ور ... الان دچار خشم گودزیلام...شوهر کردنت تو حلقم ....
خود درگیری من در حموم
ای وای کف داره میره تو چشم بذار چشامو ببندم
بعد اینکه بستم
اگ اینجا جن باش چی؟؟؟
ن ن ن نی چشاتو باز نکن کف میرها
اره وللش
ولی اگه باش چی
در نهایت
(چشامو بازکردم)وووواااااییییییی سوخت چشام سوخت
خاک توسرم مگ نگفتم نیست بووووق کصافطططط
من:"(((((
جنO_o
امین اباد:-)))))))
کفای بوووووق:-pppp
نظرات شما عزیزان:
امتیاز : | نتیجه : |
این توسط [Comment_Author] در تاریخ [Comment_Date] و [Comment_Time] دقیقه ارسال شده است | |||
[Comment_Gavator] |
[Comment_Content] |
تبادل لینک
هوشمند
برای
تبادل لینک
ابتدا ما را با
عنوان جوک
فان و
آدرس jokefun.LXB.ir
لینک
نمایید سپس
مشخصات لینک
خود را در زیر
نوشته . در صورت
وجود لینک ما در
سایت شما
لینکتان به طور
خودکار در سایت
ما قرار میگیرد.
آمار وب سایت:
بازدید دیروز : 32
بازدید هفته : 243
بازدید ماه : 2104
بازدید کل : 211640
تعداد مطالب : 822
تعداد نظرات : 21
تعداد آنلاین : 1
<--! code By Script2Ni.iR -->
<--! code By Script2Ni.iR -->